نقد فیلم بمان به قلم دانیال رزاقی
بازیگران:ایوان مک گرگور، نائومی واتس، رایان گاسلینگکارگردان:مارک فارسترخلاصه داستان: سام فاستر دكتر روانشناس قصد دارد تا جلوي خودكشي مريضي به نام هنري لتام را در شب تولد بيست و يك سالگيش بگيرد.
فیلم با صحنه تصادف بر روی پل بروکلین آغاز می شود و با ادامه همین صحنه به پایان می رسد. آنچه را که ما در ادامه می بینیم دنیایی توهمی است که در ذهن هنری خلق شده است و شخصیتهای این دنیا کسانی هستند که در صحنه تصادف حضور دارند. در تصادف رخ داده هنری پدر، مادر و نامزدش را از دست داده و از این بابت خود را مقصر دانسته و احساس گناه می کند برای همین در ذهنش دنیایی خلق می کند تا از بار این عذاب وجدان رهایی یابد
شخصیتهای اصلی دنیای هنری: دکتر سام که روانشناس است(در واقعیت دکتریست که ما او را در صحنه تصادف بر بالین هنری می بینیم)-لایلا که نامزد دکتر است،نقاشیست که قبلا اقدام به خودکشی کرده و مریض دکتر سام بوده (در واقعیت پرستاریست که ما او را در صحنه تصادف بر بالین هنری می بینیم) و خود هنری
در فیلم نشانه های فراوانی وجود دارد که تماشاگر بوسیله آنها پی به وهمی بودن (ساخته ذهن هنری بودن) دنیای فیلم می برد مانند: صحنه دانشکده هنری و وجود دسته های دو و سه نفری از افرادی با ظاهر یکسان، پیش بینی آمدن تگرگ توسط هنری، وجود قاب عکس هایی از آکواریومی در خانه لایلا که قبلا هنری را در حال تماشای آن دیده بودیم، وجود نقاشی هنری در مطب و خانه دکتر در حالیکه دکتر می گوید نامزدش آنها را کشیده، نقل قول دکتر پترسون از بودا: دنیا یک توهمه
مارک فارستر در ساختن دنیای سوررئال ذهن هنری کاملا موفق است ودر استفاده از المانهای این دنیای وهمی زیاده روی نمی کند، نقطه قوت دیگر فیلم بازی رایان گاسلینگ در نقش هنری لتام است.